جدول جو
جدول جو

معنی گره خورده - جستجوی لغت در جدول جو

گره خورده
آنچه در آن گره ایجاد شده، کنایه از مشکل و پیچیده
تصویری از گره خورده
تصویر گره خورده
فرهنگ فارسی عمید
گره خورده
چیزی که گرهی در آن ایجاد شده، امری که در آن مشکلی پدید آمده
تصویری از گره خورده
تصویر گره خورده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گره خوردن
تصویر گره خوردن
گره پیدا کردن، در هم پیچیده شدن
فرهنگ فارسی عمید
گره ایجاد شدن: رشته ام تاب گره خوردن زکوتاهی نداشت این قدر پیچیدگی افتاد در کارم چرا ک (معز فطرت)، ایجاد مشکلی شدن در امری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گره خوردن
تصویر گره خوردن
((~. خُ دَ))
گره به وجود آمدن، کنایه از بروز مشکل و مانع در کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زهر خورده
تصویر زهر خورده
کسی که دانسته یا ندانسته سم خورده و مسموم گشته باشد، زهر زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترک خورده
تصویر ترک خورده
شکاف برداشته بشقاب ترک خورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرب خورده
تصویر ضرب خورده
صدمه دیده آسیب دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرد آورده
تصویر گرد آورده
جمع کرده فراهم آورده، تالیف کرده مولف
فرهنگ لغت هوشیار
گرد آلود شدن: می خورد گرد عبث محمل لیلی در دشت نیست جز عشق تمنای دگر مجنون را. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
دچار گرما شده، جمع گرما خوردگان: بدم چندی چو خاکستر شد این دل که گرما خوردگان را خوش بود باد. (امیرخسرو دهلوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش خورده
تصویر گوش خورده
گوشمال خورده آسیب دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گول خورده
تصویر گول خورده
فریفته شده فریب خورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرب خورده
تصویر ضرب خورده
آسیب دیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترک خورده
تصویر ترک خورده
Cracked, Crackly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
треснувший , потрескавшийся
دیکشنری فارسی به روسی
тріснутий , тріщиний
دیکشنری فارسی به اوکراینی